آوینا جونآوینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

آوینا عشق ابدی ما

دخمل یکسال و نیمه

دختر گل مامان رسیدی به یکسال و نیمگی.الان داشتم عکساتو میدیدم .چقدر خانم شدی و البته شیطوووونننن. دیشب به مناسبت یکسال و نیمگی شما یک مهمونی خانوادگی کوچولو گرفتیم و البته همه مارو با کادوهای خوشگلشون سورپرایز کردن.مامان جونا ،بابا جونا،عمه نیلوفر و عمو آرمان و ایلی جون اومده بودن .بابا احسان هم ماهی شکم پر معروف شو درست کرد که مورد استقبال قرار گرفت .شما هم کلی ماهی دوست داری عزیزم.مامان جون اعظم برات یک عروسک با دمپایی و لوازم آشپزخونه ای خریده بود.مامان جون مریم یک شلوار خوشگل ،عمه نیلو یک پیراهن ناز و الی جون یک مجسمه خیلی قشنگ .کیک شما شبیه مورچه بود که قنادش کلی با سلیقه درستش کرده بود .من که تا حالا کیک مورچ...
12 آذر 1391

مامی آشین هستم .

سلام به روی ماهت، اول یک خبر خوب:دایی تورج رفت سر کاری که دوست داره .واسش هورا میکشیمممم.سه شنبه 30 آبان صبح زود دیدم یک پیغام واسم اومد قبل از اینکه بازش کنم میدونستم خبر خوبیه یعنی بدلم افتاد.روزمون شاد شاد شد .بابا احسان صبح زود میخواست بره آمل و مارو صبح زود گذاشت خونه مامان جون .خبر خوشو اول صبح به مامان اینا دادم.قرار بود فعلا قضیه secret باشه ولی خب نشد .آخه مامانم ذوق داشت وتا عصری دایی و عمو و خانواده هاشون همه شیرینیشم خورده بودن.خب اینم یک جورشه دیگه.دایی تا 10 روز دیگه میره Brisbane خیلی شهر قشنگیه ایشالله قسمت بشه یک چند ماهی بریم دایی رو از دلتنگی بیرون بیاریم.  خبر خوب بعدی این که هفته قبل رفتیم خونه بنیا جون .وای عسل...
6 آذر 1391
1